فقه و همزيستى با كافران

پدیدآورمحمدحسن نجفی

نشریهكاوشى نو در فقه اسلامى

شماره نشریه7_8

تاریخ انتشار1388/01/28

منبع مقاله

share 1129 بازدید
فقه و همزيستى با كافران

محمد حسن نجفى

نياز به هم نوع, همزاد و همراه انسان است. ارتباط و زيستن با يكديگر, ركن اجتناب ناپذير زندگى است. انسان, در جمع, خواسته هاى خود را برآورده مى بيند و استعداد و توانايى هاى خويش را با بودن در كنار هم مى شكوفاند. دوام و بقاى نسل او, با هم زيستن است. نياز با هم زيستن, مايه پايبندى انسان به پيمانها و قراردادهاى اجتماعى است.
از سوى ديگر, ويژگيهاى درونى, باورهاى دينى و مذهبى, گرايشهاى قومى و قبيله اى, كششهاى جغرافيايى و منطقه اى و… همواره بين او و هم نوعان, مرزهايى به وجود آورده اند و نگذاشته اند او در اين خواسته طبيعى خويش آزاد باشد. گاه اين محدوديتها, به درون خانواده كه نيازى است نخستين و مايه قوام زندگى و سرزنده بودن و پويايى جامعه, راه مى يابد.
انسان اين دو واقعيت را در زندگى خود پذيرفته است: گرايش به زيستن با هم نوع, وجود حصارهاى نامرئى محدودگر.
انسان در اين بين, همواره سعى داشته است, بين اين دو واقعيت ارتباط و هماهنگى خردپسندانه اى به وجود آورد و راههاى گوناگونى را پيموده و آيينهاى بسيارى رامحك زده است.
آن مكتب و مرامى موفق خواهد بود كه بتواند به دور از زياده روى و كم روى, با قانونها و آيينهاى خويش, انسان را در اين مهم كمك كند و چگونه زيستن با هم نوع را به او بياموزد.
فقه پاسخ گوى چگونگى ارتباط انسان با خدا, طبيعت و هم نوع است. بخش مهم آن به احكام چگونه زيستن با هم نوعان كه هم كيش و مذهب نيستند, اختصاص دارد.
سرتاسر فقه, از كتاب طهارت تا ديات, سرشار است از دستورهايى كه چگونه زيستن با كافران را به مسلمانان مى آموزد. شايد بتوان گفت: از اولى ترين موضوعاتى است كه مسلمانان با آن روبرو بوده اند.
از روزى كه پيامبر اسلام(ص), نخستين پيام وحى را در مركز شرك و بت پرستى دريافت, تا آن روزى كه در كنار يهوديان و مسيحيان مدينه تشكيل حكومت داده و با آنان پيمان مى بندد و چه آن گاه كه پيكهاى دعوت خويش را به خارج از جزيرةالعرب گسيل مى دارد و… او را درگير با اين موضوع مى بينيم كه با رفتار و گفتار خويش, چگونه زيستن با بيگانگان را به مسلمانان مى آموزد.
اين سخن كه بيشتر مستشرقان و اسلام شناسان غرب ادعا مى كنند كه اسلام دين شمشير است و هرگز براى غير پيروان خود حق حيات قائل نيست, اتهامى بيش نيست و بيشتر براى سرپوش گذاشتن بر جنايتهاى خود و محكمه هاى تفتيش عقائد قرون وسطاى اروپا, انجام گرفته و مى گيرد.
اگر كسى اندك آشنايى با اسلام داشته باشد, بى پايگى اين سخنان بر او آشكار مى شود.
اسلام كه هرگونه اجبارى را در پذيرش دين رد مى كند و به روشنى عقيده را تحميل پذير نمى داند:
(لا اكراه فى الدين)
بقره/258
اسلامى كه اجبار و اكراه بر پذيرش ايمان را خلاف مشيت الهى مى داند:
(ولو شاء ربك لآمن من فى الأرض جميعاً, أفأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين)
يونس/100
وظيفه پيامبرش را تنها رساندن پيام مى شمارد:
(وما على الرسول الا البلاغ)
مائده/100
و تبليغ پيام را نيز بر شيوه منطقى و مسالمت آميز استوار مى سازد:
(ادع الى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتى هى احسن)
نحل/127
و افزون بر اين با كافرانى كه با مسلمانان دشمنى نورزند و بر حريم آنان دست نيندازند, به نيك رفتارى و دادگرى سفارش مى كند.
(لاينها كم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين)
ممتحنه/9
و…
آيا با وجود چنين محكماتى مى توان گفت: اسلام همزيستى با كافران را رسميت نداده و قانونها و آيينهايى براى آن در نظر نگرفته است؟
اگر در قوانين اسلام, جز قانون ذمّه نبود, كافى بود تا هر منصفى به پذيرش همزيستى در اسلام, آن هم در بهترين گونه آن, اعتراف كند, چنانكه برخى چنين اعترافى كرده اند.
ذمّه قرار دادى است كه با آن دسته از كافران اهل كتاب كه حاضر نيستند اسلام را بپذيرند, بسته مى شود و به آنان اجازه مى دهد در كنار مسلمانان زندگى كنند. و دولت اسلامى را موظف مى سازد از آنان حمايت كند و جان, مال و ناموس آنان را در امان قرار دهد و به آزادى آنان در انجام مراسم مذهبى, پايبند باشد.

از آرمان تا واقعيت

امكان دارد وجود آموزه هايى همچون: جهانى بودن دين اسلام, حق بودن اين دين و باطل بودن هر دين و مرا كه غير آن است: (ان الدين عنداللّه الاسلام.) تشريع جهاد با كافران و… براى برخى ذهنيتى بسازد كه در درستى اصل همزيستى با كافران ترديد ورزند و يا دست كم آن را در حد يك ضرورت بپذيرند, نه يك اصل معتبر در روابط مسلمانان با كافران.
ترديدى نيست كه اسلام, دين جهانى است, برترين اديان الهى و تنها دينِ برحق كه مورد پذيرش خداوند است, آينده از آن اين دين است و انسانها در مسير تكاملى خود, به آن جا خواهند رسيد كه در برابر اين دين تسليم شوند. وعده الهى است كه (لِيُظْهِرْ على الدين كله) و به طور قطع, چنين روزى خواهدرسيد, تلاش و آمادگى و انتظار چنان روزى نشانه ايمان مؤمنان است و…
تمامى اينها, عقيده و آرمان هر مسلمان است, ولى بايد دانست كه بين واقعيتها و آنچه هست, تا آرمانها و آنچه بايد باشد, فاصله بسيار است و دشواريها و باز دارنده ها فراوان. تا رسيدن به آرمانها چه بايد كرد؟ آيا مى توان همه واقعيتها را ناديده گرفت و چشم از واقعيتها فرو بست, يا آن كه بايد از آنچه هست نردبانى براى رسيدن به آنچه بايد باشد, ساخت. كارى كه آورنده اين آموزه ها, در چند سال حيات مباركش بدان دست زد و چندين گام, خود را به آرمانها نزديك ساخت.
بنابر اين, تكيه بر آرمانها, به همان ميزان رهزن خواهد بود كه تفسير نادرست از همزيستى. همزيستى با كافران, به بى پروايى و بى قيدى در روابط با كافران و ناديده گرفتن حدود و آيينهاى شريعت نيست, بلكه چنانچه اشارت رفت, ما اصل همزيستى با كافران را از وجود انبوه قانونها و احكام دين در چگونگى روابط با كافران مى گيريم. اين فقه و شريعت است كه قانونهاى چگونه زيستن را براى ما تعيين مى كند و كار فقيه در هر زمان, كاوش براى دستيابى به اين قاعده ها و آيينهاست.

نكته هايى در بايستگى

1 . بحث از همزيستى با كافران, سخن از روابط انسانهاست و مقوله روابط, از موضوعاتى است كه در بستر زمان و مكان دگرگونى مى پذيرد. به طور طبيعى, احكام يكسانى نخواهند داشت و هر زمانى تحقيقى نو مى خواهد.
2 . مورد ابتلا بودن: در گذشته هاى دور, كه در هم آميختگى زندگى مسلمانان با كافران فراوان بود و حتى كافران به گونه برده به داخل خانه مسلمانان راه يافته بودند, احكام چگونه زيستن با آنان از پر ابتلا ترين مسائل مسلمانان به شمار مى آمد. با گسترش قلمرو اسلام و گرويدن بسيارى از كافران به اسلام و از بين رفتن نظام برده دارى, ارتباط با كافران اهميت گذشته را از دست داد و محدود شد به روابط بين الملل و آن دسته از مسلمانانى كه در مرزها و يا گاه در داخل كشورهاى كفر, زندگى مى كردند.
اكنون كه پيشرفت صنعت ارتباطات, حصارها و مرزها را در هم نورديده و روز به روز انسانها را به هم نزديك تر مى كند و مى رود كه تمامى انسانهاى كره زمين را در يك دهكده جهانى گردآورد, مسٌله ارتباط با كافران و چگونه زيستن با آنان در زاويه هاى گوناگون: اقتصادى, فرهنگى, سياسى و… مسأله روز همه مسلمانان مى گردد و پرسشهاى انبوهى را فراروى فقيهان و اسلام شناسان مى نهد.
3 . وجود كشورى با برنامه ها و قانونهاى اسلام: تا پيش از پيروزى انقلاب اسلامى و تشكيل حكومتى به نام اسلام, بحث از همزيستى با كافران بيشتر ارزش تحقيقى داشت و نماياندن برترى اسلام در بعد تئورى و نظرى. اينك كه شرائط عينيت يافتن آن تئوريها به وجود آمده, بايد در مقام عمل, نظام اسلامى موضع خود و مسلمانان را در ارتباط با كافران, چه آنها كه در داخل كشور اسلامى مى زيند و چه كشورهاى كفر, مشخص كند و برترى دستورهاى اسلام را در صحنه عمل نيز بنماياند. توجه به همين ضرورت است كه به هنگام تدوين قانون اساسى, خبرگان كه بيشتر آنان مجتهدان و اسلام شناسان برجسته و فرهيخته بودند, اصول كلى روابط با كافران را به تصويب رسانيدند و حقوق همزيستى با كافران: مدنى و بين المللى را نماياندند. به عنوان مثال, در قسمت حقوق مدنى, دو اصل پياپى 13 و 14 چنين آمده است:
(ايرانيان زرتشتى, كليمى و مسيحى, تنها اقليتهاى دينى شناخته مى شوند كه در حدود قانون در انجام مراسم دينى خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات دينى, بر طبق آيين خود عمل مى كنند.)
به دنبال تصويب اين اصل, كه در پيش نويس قانون اساسى نيز آمده بود, خبرگان از آن جهت كه شامل همه كافران نمى شود و تنها اهل كتاب را در بر مى گيرد, اين اصل را ناكافى دانسته و اصل چهاردهم را كه در پيش نويس قانون اساسى نبود, به قانون اساسى افزودند. در اين اصل, نكته هاى با اهميتى وجود دارد:
(به حكم آيه شريفه: (لاينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين)
دولت جمهورى اسلامى ايران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غير مسلمان, با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامى عمل نمايند و حقوق انسانى آنان را رعايت كنند. اين اصل, در حق كسانى اعتبار دارد كه بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ايران توطئه و اقدام نكنند.)
نكته درخور توجه اين است كه شايد نخستين بار باشد كه فقهاى شيعه, با چنگ زدن به آيه شريفه, براى كافران غير اهل كتاب, حق همزيستى در اين گستره را به روشنى بيان مى دارند و دور نيست كه دگرگونى در روابط, در اين موضع گيرى مؤثر باشد, چنانكه در نكته نخست بدان اشاره كرديم. و مهم تر اين كه اين اصل, با آراى نزديك به اتفاق نمايندگان خبرگان به تصويب رسيد; زيرا از 53نفر حاضر در جلسه, 50نفر موافق, يك نفر مخالف و دو نفر ممتنع بوده اند.
4 . گسترش روز افزون اسلام و مشكل تازه مسلمانان: حيات دوباره اسلام, موج اسلام خواهى را در بيشتر كشورهاى غير اسلامى به وجود آورده است. هر روز, دهها نفر در گوشه و كنار جهان, به اسلام مى گروند. اين گرايش, در عرصه هاى گوناگون, براى تازه مسلمانان پرسش مى آفريند, بويژه در موضوع ارتباط با هم كيشان گذشته و هم وطنان و اعضاى خانواده كه با او همراه و هم دين نيستند. دهها مسأله عاطفى, خانوادگى, اجتماعى, براى چنين افرادى مطرح است كه نمى توان به سادگى از كنار آن گذشت.
خوشبختانه در روايات و سيره معصومان(ع) به مواردى از اين دست بر مى خوريم كه مى تواند براى ما الگوى خوبى باشد.
مانند تازه مسلمانى كه در خانواده مسيحى است, با امام طرح مشكل مى كند, امام مشكل او را مى گشايد.
5 . وجود اختلاف ديدگاهها: از آن جا كه فقه بر پايه تحقيق و اجتهاد استوار است, اختلاف ديدگاه در آن امرى طبيعى, پذيرفته و بلكه نشانه بالندگى و رشد آن است.
اختلاف ديدگاهها, در موضوعى, افزون بر اين كه مجتهد را وادار به تحقيق و كند و كاو مى كند, تا رأى درست را برگزيند, جسارت مخالفت خوانى را نيز به او مى دهد, تا آنچه را درست يافته است, در اظهار نيز درنگ نكند.
موضوع بحث ما, هر چند پيشينه اى به گستره تاريخ اسلام دارد و سخن در آن فراوان گفته شده است, با اين حال, مسائل درخور تحقيق و بررسى فراوان دارد و برخلاف ظاهرى كه مى نمايد, كم تر مسأله اى را مى توان يافت كه در آن اتفاق نظر باشد. در چند موضوعى كه در اين شماره مجله به بوته بحث گذارده ايم, با شواهد فراوانى از اين مقوله, رر به رو خواهيد شد.

حفظ اصول

يادآور شديم كه همزيستى با كافران در چهارچوب قانونها و آيينهاست, مرز و قاعده دارد. اين قاعده ها, برخى خاص هر موردند, برخى فراگير كه از اين دسته, به اصول كلى حاكم در روابط با كافران, ياد مى شود, مانند:
1 . حفظ عزت اسلامى: مسلمان عزيز است: (العزة ـ ولرسوله وللمؤمنين), از اين روى, وظيفه دارد در تمام شؤون زندگى اين عزت و آقايى خود را حفظ كند.
در روابط با كسانى كه با عقايد و آرمانهاى او بيگانه اند, بايد سخت مواظب باشد, از انجام هرگونه كارى كه به اين عزت و آقايى لطمه وارد سازد بپرهيزد و خود را در برابر كافران پست و خوار نسازد, شخصيت اسلامى خود را در جاذبه هاى فريبنده روابط فراموش نكند.
البته آقامنشى, غير از تكبر و آقايى فروختن به ديگران است.
پيامبر گرامى اسلام, اين عزيزترين مسلمان, به كافران احترام مى گذارد, حتى مرده آنان را محترم مى شمارد.
2 . حفظ مصلحت اسلام و مسلمانان: همان گونه كه در پيمانهاى بين المللى با كافران, حاكم اسلام بايد مصلحت اسلام و مسلمانان را در نظر داشته باشد, در روابط فردى نيز, بايد, تك تك مسلمانان به اين اصل پايبند باشند و در تعارض مصلحتها, جانب اسلام و مسلمانان را پيش بدارند.
3 . پرهيز از توطئه: همزيستى با كافران مشروط به اين است كه توطئه اى از جانب آنان عليه اسلام و مسلمانان نباشد. اين شرط در تمامى پيمانها, بايد رعايت شود.
حقوق همزيستى, تا آن جا محترم است كه كافران نخواهند از اين همزيستى, برداشت نادرست كنند.
هم در پيمانهاى رسول خدا(ص) با كافران اين شرط به چشم مى خورد و هم فقها در قانون اساسى, در ذيل اصل چهاردهم بدان تصريح كرده اند.
و اصول ديگرى كه در جاى خود بايد بدان پرداخت

نكته

اگر از منظر ترويج و تبليغ دين به موضوع (همزيستى با كافران) نگاه كنيم, خواهيم ديد اسلام از اين راه بسيار سود جسته و مسلمانان توانسته اند با برخورد صحيح خود با كافران و ايجاد روابط سالم و انسانى و اسلامى, بسيارى از آنان را به اسلام علاقه مند كنند. گاه رابطه صحيح يك مسلمان در گوشه دورافتاده اى توانسته است, جمعيتى را به اسلام بگروند. اگر در دنياى كنونى كه رابطه گرگ و ميش همه جا حاكم است زر و زور به جاى اصول انسانى, حاكم بر روابط انسانهاست, بتوانيم اصول اسلامى را در روابط انسانها, به گونه صحيح, به جهانيان عرضه كنيم, به طور قطع, دلهاى بسيارى از اين راه به اسلام جذب خواهد شد. به اميد آن روز.

مقالات مشابه

علامه محمدحسین فضل الله و اندیشه همزیستی اجتماعی در تفسیر آیات قرآن

نام نشریهتحقیقات علوم قرآن و حدیث

نام نویسندهکاظم قاضی‌زاده, مرضیه محصص, محمدعلی ایازی

ادیان الهی و همزیستی مسالمت آمیز

نام نشریهمجله رواق اندیشه

نام نویسندهمحمدمهدی کریمی‌نیا

نگرش قرآن بر همگرایی ادیان در جامعه جهانی

نام نشریهالاهیات اجتماعی

نام نویسندهمحمدرضا حاجی اسماعیلی

همزيستي اديان توحيدي از ديدگاه قرآن و روايات

نام نشریهپژوهش دینی

نام نویسندهسیدمحمدباقر حجتی, بلال سلمان